English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5013 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
quaternion U ورق کاغذی که چهار تاه خورده باشد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
quatrefoil U چهار وجهی [این اصطلاح موقعی که یک نگاره و یا کل فرش از چهار قسمت کاملا قرینه بوجود آمده باشد، بکار می رود.]
laid paper U کاغذی که در متن اصلی ان خطوط موازی وجود داشته باشد
karachoph design U لچک ترنج کاراچف [این طرح مربوط به همین شهر در جنوب تفلیس منطقه قفقاز می باشد که در آن ترنج بزرگ و هشت وجهی با چهار مربع در دو طرف آن می باشد و قدمت آن بیش از صد سال است.]
short round U فشنگ لق یا اسیب دیده گلولهای که کوتاه خورده باشد
brushed U برس خورده به طوری که کرک یا خواب آن شق و براق باشد
bleeds U 1-خط چاپ که از لبه کاغذی بیرون می زند 2-صفحه تصویر رنگی که بد تنظیم شده باشد و رنگهای پیکسل ها کم رنگ باشند
bleed U 1-خط چاپ که از لبه کاغذی بیرون می زند 2-صفحه تصویر رنگی که بد تنظیم شده باشد و رنگهای پیکسل ها کم رنگ باشند
tetramer U ماده مرکبی که از چهار واحدتشکیل شده باشد
four in hand U گردونه چهار اسبه که یک راننده داشته باشد
proceleusmatic foot وتدی که دارای چهار هجای کوتاه باشد.
proceleusmatic U وتدی که دارای چهار هجای کوتاه باشد
lugger U زورق بادبانی که یک یا چندبادبان چهار گوش داشته باشد
documented U عمل اسکن کردن متنهای کاغذی برای ایجاد OLR روی محتوای آن و ذخیره سازی آن روی دیسک به طوری که قابل جستجو باشد
documenting U عمل اسکن کردن متنهای کاغذی برای ایجاد OLR روی محتوای آن و ذخیره سازی آن روی دیسک به طوری که قابل جستجو باشد
document U عمل اسکن کردن متنهای کاغذی برای ایجاد OLR روی محتوای آن و ذخیره سازی آن روی دیسک به طوری که قابل جستجو باشد
four by two U خودرو چهارچرخی که فقط دوچرخ ان نیرو داشته باشد خودرو چهار در دو
oldster U ادم کار کشته که چهار سال در نیروی دریایی کار کرده باشد
bilinear filtering U مرکب با توجه به چهار پیکسل تنظیم شده اطراف هر پیکسل برای بررسی اینکه تغییری در رنگ آنها و جود نداشته باشد
cross-in-square U [کلیسای معمول در رم شرقی با چهار گوشه و میدان و چهار طاق گهواره ای]
four poster U تختخوابی که چهار تیر یادیرک در چهار گوشه دارد
Temerchin motife U نگاره تمرچین [این نقش هشت ضلعی در فرش های افغانی، ترکمنی و قفقازی بکار رفته و ویژگی خاص آن تکرار حالتی از ماهی در طراحی است و بصورت چهار قاب مشابه با تضاد رنگی می باشد.]
trapezium U چهار پهلو چهار ضلعی غیر منظم
quire U چهار ورق کاغذ که تا شده وهشت ورق شده باشد
quadrumvir U انجمنی مرکب از چهار تن چهار نفری
quadrumana U چهار دستان میمونهای چهار دست و پا
tetrapterous U دارای چهار بال چهار جناحی
tetrahedron U جسم چهار سطحی چهار ضلعی
tetragonal U دارای چهار زاویه چهار کنجی
kikalak design U طرح قوچ [در ترکی این واژه به معنای شاخ قوچ می باشد. این طرح در فرش های ترکیه بکار رفته و بصورت قرینه در چهار طرف نقطه مرکزی بافته می شود.]
qyaternary U چهار واحدی چهار عضوی
quadrangles U چهار گوش چهار دیواری
quadrangle U چهار گوش چهار دیواری
quatrefoil U چهار ترک چهار گوشه
a closed mouth catches no flies <proverb> U تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد
moored mine U مینی که باسیم یا طناب به محل اتصال خود وصل شده باشد یا در اب معلق باشد
hottest U شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hot U شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hotter U شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
rosettes U گل کاغذی
papery U کاغذی
rosette U گل کاغذی
papyraceous U کاغذی
pulpy U کاغذی
chartaceous U کاغذی
escutcheon U سپری که دارای نشانهای نجابت خانوادگی باشد صفحهای که روی ان اسم چیزی نقش شده باشد سپرارم دار
paper feed U خورش کاغذی
paper tiger U ببر کاغذی
paper tigers U ببر کاغذی
paper electrophoresis U الکتروفورز کاغذی
litmus paper U کاغذی که بماده
masking tape U نوارچسب کاغذی
paper curency U پول کاغذی
ticker tape U نوار کاغذی
fiduciary currency U پول کاغذی
paper card U کارت کاغذی
fish paper U عایق کاغذی
yashmak shawl U دستمال کاغذی
paper capacitor U خازن کاغذی
paper condenser U خازن کاغذی
paper gold U طلای کاغذی
paper plate U بشقاب کاغذی
paper blockade U محاصره کاغذی
paper money U پول کاغذی
Kleenexes U دستمال کاغذی
Kleenex U دستمال کاغذی
paper chromatography U کروماتوگرافی کاغذی
paper tape reader U نوارخوان کاغذی
towel U دستمال کاغذی
towels U دستمال کاغذی
quarto U ربع کاغذی
paper tape U نوار کاغذی
lamplighter U چوب یا کاغذی که
paper cup U لیوان کاغذی
quartos U ربع کاغذی
strip chart recorder U ثبات نوار کاغذی
paperbacks U کتاب جلد کاغذی
paper tape punch U منگنه نوار کاغذی
paper tape punch U منگنه کن نوار کاغذی
folding money U اسکناس پول کاغذی
dust-covers U کاغذی که با ان کتاب را جلدمیکنند
rag paper U کاغذی که ازپارچه بسازند
dust-jackets U کاغذی که با ان کتاب را جلدمیکنند
dust-jacket U کاغذی که با ان کتاب را جلدمیکنند
paperback U کتاب جلد کاغذی
paper tape reader U نوار کاغذی خوان
elephant paper U کاغذی که اندازه ان 72 در 56سانتیمتراست
tissue paper U دستمال کاغذی نازک
paper currency U اسکناس پول کاغذی
paper money U اسکناس پول کاغذی
paper edition of a book U ویرایش با جلد کاغذی
crown paper U کاغذی که 38/10سانتیمتردر50/80سانتیمترباشد
punch paper tape U نوار کاغذی منگنه
dust jacket U کاغذی که با ان کتاب را جلدمیکنند
hotbeds U بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
hotbed U بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
imperfect competition U حالتی است که در بازار عرضه بیش از یک فروشنده وجود نداشته باشد ووی بتواند روی قیمت کالای خود کنترل داشته باشد
dust-covers U جلد کاغذی روی کتاب
dust-jacket U جلد کاغذی روی کتاب
perforated paper tape U نوار کاغذی سوراخ دار
dust-jackets U جلد کاغذی روی کتاب
long green U دلار کاغذی پشت سبز
boxes U جعبه کاغذی یا چوبی یا پلاستیکی
to date a letter forward U کاغذی راتاریخ عقب ترگذاشتن
punched paper tape U نوار کاغذی منگنه شده
box U جعبه کاغذی یا چوبی یا پلاستیکی
dust jacket U جلد کاغذی روی کتاب
billhead U کاغذی که شبیه برات چاپی است
minnesota paper form board U ازمون جااندازی کاغذی مینه سوتا
hornbook U کاغذی که در ان الفباء برای کودکان دبستان می نوشتند
sleeves U پوشش کاغذی یا پلاستیکی برای دیسک مغناطیسی
sleeve U پوشش کاغذی یا پلاستیکی برای دیسک مغناطیسی
irredeemable paper money U پول کاغذی که دارنده ان نتواندهرگاه بخواهدانرا نقدسازد
granite paper U کاغذی که دارای رشته ها و خطوط رنگارنگ میباشد
open back U [نوعی فرش تخت باف که پود آن از پشت فرش کاملا مشخص باشد و بصورت حلقوی اطراف تار را در بر گرفته باشد.]
stationery U کاغذی که برای استفاده در چاپگر ساخته شده است
laptop U کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
lapheld U کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
centred U محل نقاط سوراخ شده اطراف مرکز نواز کاغذی
centered U محل نقاط سوراخ شده اطراف مرکز نواز کاغذی
centers U محل نقاط سوراخ شده اطراف مرکز نواز کاغذی
centre U محل نقاط سوراخ شده اطراف مرکز نواز کاغذی
irriguous U اب خورده
eaten U خورده
little U خورده
it was eaten U خورده شد
punches U بخشی از نوار کاغذی که حاوی سوراخهایی برای نمایش داده است
parity U شیار روی مغناطیسی یا نوار کاغذی که حاوی بیت پیریتی است
punched U بخشی از نوار کاغذی که حاوی سوراخهایی برای نمایش داده است
punch U بخشی از نوار کاغذی که حاوی سوراخهایی برای نمایش داده است
center U سوراخ هایی که اطراف مرکز نوار کاغذی پانچ شده اند
wellŠsuppose it is so U خوب فرض کنیم چنین باشد فرضا چنین باشد
underdogs U سگ شکست خورده
thrawart U پیچ خورده
cancelled U قلم خورده
clefts U ترک خورده
clift U ترک خورده
picked U کلنگ خورده
distempered U بهم خورده
dislocated U بهم خورده
dehiscent U ترک خورده
corrosion U خورده شدن
underdog U سگ شکست خورده
callous U پینه خورده
vermiculate U کرم خورده
kinky U پیچ خورده
grubby U کرم خورده
corrodible U خورده شدنی
fretted by rust U زنگ خورده
writhen U تاب خورده
writhen U پیچ خورده
twisty U پیچ خورده
worm eaten U کرم خورده
crackly U چین خورده
crimpled U چوروک خورده
kinky U گره خورده
grubbier U کرم خورده
craven U شکست خورده
belly pinched U گرسنگی خورده
mussy U بهم خورده
on oath U قسم خورده
puckery U چین خورده
crossed out U قلم خورده
eaten U خورده شده
jiggly U تکان خورده
cleft U ترک خورده
tetched U بهم خورده
stickit U شکست خورده
starveling U گرسنگی خورده
failure U شکست خورده
failures U شکست خورده
hammer hard U چکش خورده
teched U بهم خورده
engrained U پینه خورده
aggresive U خورده شده
mildewy U باد خورده
maggoty U کرم خورده
butt welded U از سر جوش خورده
symphsis U عضوجوش خورده
folded picture U تصویر تا خورده
conglomerates U به هم جوش خورده
conglomerate U به هم جوش خورده
withered U چروک خورده
carious U کرم خورده
brushed U شانه خورده
plicated U چین خورده
stamped U تمبر خورده
kaput U کاملا شک ست خورده
deluded U فریب خورده
messy U بهم خورده
turkeys U شکست خورده
turkey U شکست خورده
moth eaten U بید خورده
grubbiest U کرم خورده
moth-eaten U بید خورده
wounds U پیچ خورده
indisposed U بهم خورده
patsy U فریب خورده
worm-eaten U کرم خورده
wounding U پیچ خورده
wound U پیچ خورده
Recent search history Forum search
1معنی لغت overfit
1 if there's any justice
1Vintage style
1ایا جمله من درست است؟How has changed … how he grew the last time I saw he .How he more lovely than after…how is lovely… how is…
1set the record straight
1چیزی که عوض داره گله نداره
1ICR
1chand sabaei is correct or chand sabahi
1Evolution
2purchase off the registry
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com